نشریه نگاری

نشریه نگاری

۳ مطلب با موضوع «مقاله و سرمقاله» ثبت شده است

شروع سرمقاله

۲۲
شهریور

شروع با ضرب المثل :


«هر که بامش بیش برفش بیشتر» ،در این روزها که فاصله طبقاتی بین مردم  بیداد می کند ،فاصله بین فقیر و غنی سر به فلک کشیده است ،فاصله ایی از همان نقطه ایی که نشسته ایی تا ثریا.

واقعا علت چیست؟ خیلی از افراد از خروس خوان صبح تا رویت ستارگان شب ،کار می کنند و برای یک لقمه نان حلال عرق می ریزند، ولی حتی دریغ از یک گلوله برفی که عایدشان شود!

حرف از موقعیت های شغلی هم که اصلا نزنیم بهتر است! چه لیسانسه هایی که کوزه به دست آب گوارا می نوشند و چه انسان هایی که بدون هیچ مهارت و تخصص ،حقوق منصب میل می کنند.

شاید اینجا لازم باشد بگویم هر که پارتی اش بیش،موقعیت شغلی اش بیش تر!! و ...




  • Z.GH

سرمقاله

۱۳
شهریور

سرمقاله

توسط سردبیر نوشته میشود و خط مش نشریه را نشان میدهد.همچنین باید در رابطه با موضوع باشد و در مکان خاصی که از قبل در قالب اولیه نشریه مشخص شده است نوشته شود. مقاله اصلی روزنامه است که اصولاً در صفحه اول و گاهی در صفحات داخلی مطبوعات منتشر می‌شود و آن مقاله ای است که به مهمترین رویداد و خبری می پردازد که نزد اکثر مخاطبان نیز اهمیت زیادی دارد.

 

اهداف سرمقاله:

  • Z.GH

سرمقاله

۲۸
مرداد

سرمقاله با موضوع ورودی های جدید

می خوریم،می خوابیم ،می خوانیم،معدل الف می شویم،گاه مشروط می شویم ،در پایان کارشناس و مهندس می شویم...بی آنکه اثری از خود بر جای بگذاریم و اشتباهات مسیر راهمان را اصلاح کنیم برای آیندگان!

همه ما قبل از کنکور ذهنمان درگیر جواب دادن به یک سوال بود «چه رشته ایی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنم؟»زمان رسیدن به لحظه انتخاب باز از خود سوال می کردیم«در آینده چه کاره می شوم؟». شاید شما هم مثل خیلی ها قبل از خواب با خود می گفتید«می روم دانشگاه،تخصص و مدرک میگیرم،شغل مناسب پیدا می کنم و تشکیل خانواده می دهم و زندگی ایی دست و پا می کنم برای خودم». آن سال همه فکر و هوشمان شده بود درس و درس و دیگر درس!دیگر از حوادث داخلی و خارجی خبر نداشتیم،کاری نداشتیم چه اتفاقات خوش و یا ناگواری در حال وقوع است! در واقع علاقه ایی هم برای دانستن این موضوعات از خود به خرج نمیدادیم!چون مانعی بود برای رسیدن ب هدفمان که همان قبولی در رشته و دانشگاه مورد نظرمان بود.خلاصه رسید روز اولی که وارد دانشگاه شدیم.خوشحال و خرسند از رشته و دانشگاه بودیم و با صلابت کامل در دانشگاه قدم می زدیم چون وارد محیطی متفاوت از محیط مدرسه شده بودیم!شروع کارمان با تعداد واحد کم و دروس پایه بود،چندان سخت نبود.اماهمین را هم با جدیت  می خواندیم،چون برای رسیدن به اینجا تلاش کرده بودیم.بیشتر وقت و برنامه هایمان هم صرف درس می شد،یا درس می خواندیم یا تفریح می کردیم،کاری هم نداشتیم که در جهان چه میگذرد،یا در غزه و فلسطین چه کودک کشی ها که رخ نمی دهد،و یا سرانجام مذاکرات ژنو به کجا رسیده است؟چرا فکر و وقت خودمان را درگیر مشکلات مسلمانان میانمار کنم؟و یا چرا باید به فکر حال و آینده مردمان سومالی باشم؟ اصلا برفرض که دلنگران این موضوعات باشم، از من چه کاری بر می آید؟ برفرض که از دستم کاری هم برآید،مگر فضای حاکم بر دانشگاه و بعضا محیط اجتماع به من اجازه ورود به این مسائل را می دهد؟ در دانشگاه آن چه که مهم است«من و درسم »هستیم.اگر بخواهم در اینجا انرژی و زمانم را صرف این امورات کنم از همکلاسی هایم عقب میمانم،از طرفی کسی هم مرا برای گام نهادن در این مسیر تشویق و همراهی نمی کند و حتی ممکن است نگاه ها به سویم چپ شود.اینجا دانشجوی خوب دانشجویی است که غیر از دغدغه درس و امتحان هیچ دغدغه دیگری نداشته باشد،دانشجوی خوب دانشجویی است که از کنار مشکلات و ضعف های جامعه بی توجه بگذرد و گاها میگ میگ هم کند، درکل دانشجوی خوب دانشجویی است دارای ذهن بسته و جسمی متحرک! یکی از دانشجویان یک دانشگاه ،با وجود سخت گیریهای استادش درس ترمودینامیک را با نمره22گذراند،سپس با بورس دولتی روانه دانشگاه کالیفرنیا شد،در 3سال کارشناسی ارشد و دکتری را تمام کرد،امام بعد از اتمام تحصیلاتش با وجود اصرار و وعده های فراوان دانشگاه های آمریکا،آنجا را رها کرد و برای یاری مستضعفان عازم لبنان شد.خواند،دانشمند شد.پول و ثروت در یک قدمی اش بود امام آرام نگرفت تا آنکه اثری برجای گذارد،که امروز ایران و لبنان و مستضعفان در نبودش اشک بریزند،واز شعله های عدالت طلبی و ظلم ستیزی اش روشنی بگیرند...این چمران است،دانشجوی نمونه ایی که از کنار بی عدالتی ها ظلم و زورگویی ها ساده عبور نکرد،ایستاد و مقاومت کرد.

  • Z.GH